| برچسب ها: حاج فردوسی, منهاج فردوسیان, رهبر معنوی, رسم الخط, سیروسلوک, سیر و سلوک, عرفان, نرم افزار, اپلیکیشن منهاج فردوسیان, اپلیکیشن حاج فردوسی, استاد اخلاق, استاد عرفان, درس اخلاق, معارف ناب, کمال واقعی, سعادت ابدی, [ چهارشنبه 9 اسفند 1396 ] [ 19:08 ] [ مرجان یاد ] مژدهای به: علاقهمندان به تکامل فردی؛ مشتاقان کمال واقعی؛ جویندگان سعادت ابدی؛ سالکان وادی سیر و سلوک؛ تشنگان معارف ناب اسلامی؛ خستگان صحراهای حیرت؛ پیکارکنندگان با نفس امّاره؛ لطمهخوردگان از وساوس شیطان؛ محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛ نرمافزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد. لینک دانلود از سایت: http://menhajapp.ir برچسب ها: حاج فردوسی منهاج فردوسیان رهبر معنوی سیروسلوک, سیر و سلوک, عرفان, نرم افزار, اپلیکیشن منهاج فردوسیان, اپلیکیشن حاج فردوسی, استاد اخلاق, استاد عرفان, درس اخلاق, معارف ناب, کمال واقعی, سعادت ابدی, [ دوشنبه 9 بهمن 1396 ] [ 12:22 ] [ مرجان یاد ] باسمه تعالی با توجه به نزدیک شدن ماه ذیقعده، از برخی علمای صوفیگرا شنیده میشود که تمام این ماه و ده روز از اول ماه ذیحجه را به عنوان «بهار چلهگیری و اربعیننشینی» مطرح میکنند. توجه داشته باشید که چنین ادعایی، سند شرعی ندارد و برداشتی خام از آیهی ۱۴۲ سورهی اعراف است که آن را با حدیثی از امام باقر (علیهالسلام) ترکیب کرده و چنین اختراعی به ثبت رساندهاند! پس همچنان که در «تشیع نانوشته» برشمردیم، این اختراع، سند وحیانی ندارد و در نهایت به بساط صوفیه منتهی میگردد. امید است با مراقبت دائمی و مواظبت همیشگی بر جدول محاسبه، تمام عمر را در مسیر روشن منهاج فردوسیان برای رسیدن به اعلی درجات بهشت باشید. موفق باشید حاج فردوسی برچسب ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ 24 مهر 1396 ] [ 20:29 ] [ مرجان یاد ] چندی قبل، شخصی به نام شهاب در وبلاگی با نام «کتابخانهی تخصصی ادیان و مسیحیتپژوهی» اقدام به ایراد اشکالات و اتهاماتی به نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان کرد. پایین بودن سطح وبلاگ و نامشخص بودن نویسندهاش، پاسخ گویی به اشکالات آن را بیارزش مینمود، ولی از آنجا که هیچ اشکالی نباید بماند، مگر این که پاسخ مناسبش را دریافت دارد، بر آن شدیم تا نوشتههای وبلاگ مزبور را به صورت مزجی، بررسی و پاسخ بدهیم. برچسب ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, ادامه مطلب [ 24 مهر 1396 ] [ 20:28 ] [ مرجان یاد ] سؤال: شعار منهاج فردوسیان چیست؟ / جواب: شعار منهاج فردوسیان این است: «معتقد شدن و عمل کردن به واضحات و مسلّمات مکتـب شیعهی اثنیعشری، تنها راه رسیدن به کمال حقیقی و سعادت ابدی است». چهار کلمهی کلیدی در این شعار آمده که عبارتند از: ۱ـ معتقد شدن (یعنی کسی که معتقد نشود، نمیتواند مراحل بعدی که عمل است را طی کند) ۲ ـ عمل کردن (یعنی گفتن و شنیدن و خواندن و نوشتن و … فایدهای ندارد) ۳ ـ واضحات و مسلمات (یعنی عمل کردن به علوم غریبه، راز و رمزها، معماها، و چیزهایی که مورد اجماع و اتفاق علمای امامیه نیست، فایدهای ندارد) ۴ ـ مکتب شیعهی اثنیعشری (یعنی معتقد شدن و عمل کردن به واضحات و مسلمات غیر شیعهی اثنیعشری، فایدهای ندارد). برچسب ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ 24 مهر 1396 ] [ 20:28 ] [ مرجان یاد ] چندی قبل، پایگاه اینترنتی شایعات، اقدام به رد کردن شایعهای در مورد «اربعین کلیمی» کرده است که قسمت اول جوابشان از پایگاه مجمع جهانی شیعهشناسی است. در این نوشته، به نقد جواب این شایعه میپردازیم و نقاط روشن و تاریک آن را بازخوانی میکنیم. متن شایعه: چند روزی هست که در فضای مجازی چله کلیمیه نشر پیدا کرده به نقل از آیت الله مکارم شیرازی. ایشان نظرشان این بود که این چله وجود دارد اما برای مسلمانان نیست. لطفاً عزیزان را با خبر بفرمایید که این چله مخصوص یهودیان است و برگزاری این چله نه تنها کمک به یهود کرده بلکه سنت آنها را در بین مسلمانان، الخصوص شیعه ترویج میدهد. لطفاً از انتشار این چلهی کلیمیه در بین مسلمانان جداً خودداری فرمایید. پاسخ شایعه ۱. به چلهی کلیمیه در آیهی ۱۴۲ سورهی اعراف که مربوط به میعاد ۴۰ روزهی حضرت موسی (ع) با خداوند است اشاره شده است: «و ما به موسى سى شب وعده گذاردیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او) چهل شب تمام شد …» ۲. بزرگان اهل معنا به این ۴۰ روز عنایت داشته و به شاگردان سلوکی خود دستور ذکر و عبادت و دعا و مراقبه میدادند. ذکر این ۴۰ روز متناسب با حال و شرایط فرد است و ختم سوره و آیه و دعا و ذکر در این مدت مطلوب است. http://shiastudies.net/portal/fa/faq/post/10256/ ۳. بنا به فرمایش آیت الله جوادی آملی این ۴۰ روز که از اوّل ذیقعده تا دهم ذیحجّه است به «اربعین کلیمی» معروف است و فرصت مناسبی برای تهذیب نفس و خودسازی و چلهگیری و مانند آن است. ۴. در طول سال میتوان چله گرفت، اما بهارش این ۴۰ شب است؛ آدم مواظب باشد که غذای بد وارد دهانش نشود؛ زبانش حرف بد نزند؛ گوشش حرف بد نشنود؛ چشمش نگاه بد نکند؛ آنوقت سایر کارها خوب است. ۵. چلهگیری این نیست که انسان از جامعه، کسب و کار یا تحصیل دست بکشد و منزوی شود و به خیال اربعین به جائی برسد! چلهگیری آن است که انسان ۴۰ روز مواظب قلب و مجاری ادراکی و تحریکی خود باشد. نه بر خلاف رضای حق چیزی بیندیشد، و نه بر خلاف رضای حق انگیزهای داشته باشد. http://yon.ir/chelle ۶. این چله، کلیمیه یا کلیمی گفته شده چرا که حضرت موسی پس از چنین چلهای نائل به گفتگوی با خداوند و ملقب به کلیم الله شد. http://tahoor.com/fa/Article/View/113118 ۷. در قرآن، صراحتاً اشاره شده نه تنها حضرت موسی (ع) بلکه احدی خداوند را ندیده است و به موسی خطاب شد: «هرگز مرا نخواهى دید». (سورهی اعراف، آیهی ۱۴۳) ۸. ادعای شبهه در رد این چله از سوی بزرگان شیعه یافت نشد! نویسنده تلاش کرده یکی از بهترین فرصتهای تهذیب نفس و نزدیکی بنده به پروردگار را از مخاطبین سلب نماید! حق جو و حق طلب باشیم لینک مطلب جهت انتشار: http://shayeaat.ir/post/353 ********** جواب بند ۱: اولاً: تصریح قرآن کریم بر این است که میعاد الهی برای حضرت موسی (علیهالسلام)، سی شب بوده است نه چهل شب؛ ولی بعد از اتمام سی شب، ده شب دیگر تمدید شده است. پس اصل این ادعا که خدای تعالی به حضرت موسی (علیهالسلام)، چهل شب وعده داد و میعادش چهل شب بود، خلاف تصریح قرآن کریم است. ثانیاً: بنا نیست که ما، هر کاری پیامبران امتهای گذشته انجام دادهاند را بجا آوریم. حتی پیامبر دیگری نیز چنین چلهای نگرفته یا خبرش به ما نرسیده، چه رسد به غیر پیامبران. جواب بند ۲: اگر منظور از «بزرگان»، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) هستند، چنین ادعایی دروغ است و هیچگاه چلهگرفتن در این ایام را توصیه نکردهاند؛ ولی اگر منظور از بزرگان، صوفیه و عرفا و امثال حضرت آیت الله جوادی آملی و علامه حسن زاده آملی هستند، ما شیعهی اینان نیستیم و نمیتوانیم توصیههایی که منبع وحیانی ندارد و تصریح تعالیم پیامبر معظم اسلام نیست را قبول کنیم. احترام ما به این بزرگواران، از جهت امانتداری آنان در رساندن وحی به دست ماست نه از جهت چیزهایی که به دین خدا بیافزایند یا از آن بکاهند. جواب بند ۳ و ۴ و ۵: این سه بند، سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) است که به صورت شمارهگذاری شده آمده است. اصل ادعای معظم له این است که از اول ذیقعده تا دهم ذیحجه، «بهار اربعینگیری و چلهنشینی» است. اگر بپرسند ادعای این که «ماه رمضان، بهار قرآن است» را چه کسی میفرماید؟ میگوییم: در روایت معتبر از امام باقر (علیهالسلام) آمده است. وقتی بپرسند ادعای این که «ذیقعده و دههی اول ذیحجه، بهار اربعینگیری است» را چه کسی میفرماید؟ میگوییم: حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله). فرق آشکار نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان با سایر برنامهها و نظامهای تربیتی، در همین نکته است که در این نظام، باید تک تک ادعاها، به معصوم و وحی، ختم شود و نمیتوان آن را به علمای دینی منسوب نمود. در حالی که در نزد جماعت کثیری از کسانی که خود را جویندهی کمال و سعادت میدانند، ادعاهایی که به وحی و سخن معصوم (علیهالسلام) ختم نمیشود، بلکه از کشفیات و مکاشفات و ابداعات و اختراعات دانشمندان دینی یا مشایخ تصوف و عرفان است، نیز همانند وحی، محترم و قابل قبول و قابل اعتماد و قابل عمل شمرده میشود. جواب بند ۶: نامگذاری این ایام به «اربعین کلیمی» از ناحیهی وحی نیست بلکه در زبان غیر معصوم، به چنین اسمی نامگذاری شده است. جواب بند ۷: به نظر میرسد این بند، ربطی به جواب شایعه ندارد و برای تکمیل مطلب آورده شده است. در هر حال، محتوایش صحیح است و هیچ کسی، چه انسان و چه جن و چه ملک؛ چه نبی و چه وصی و چه عوام؛ چه در بیداری و چه در خواب؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ نمیتواند ذات مقدس حق تعالی را ببیند. جواب بند ۸: اولاً: فقیه بما هو فقیه در مستحبات و مکروهات، ورود نمیکند و ادعای «بهار اربعین گرفتن در ذیقعده و دههی اول ذیحجه» به معنی مستحب شمردن آن است نه واجب شمردن آن. پس جای ورود فقیه بما هو فقیه نیست. ثانیاً: این که ادعا شده هیچ محقق و دانشمند اسلامی، شرعی بودن و مستحب بودن این اربعین را رد نکرده، دلیل بر شرعی بودن و مستحب بودن آن نمیشود؛ بلکه نشان از بیاطلاعی دارد؛ یا بیاطلاعی مدعی از ردیهها و یا بیاطلاعی محققین از مستحب نبودن اربعینگیری در این ایام. جواب بند پایانی: در آخرین خط از این جوابیه آمده است: «نویسنده تلاش کرده یکی از بهترین فرصتهای تهذیب نفس و نزدیکی بنده به پروردگار را از مخاطبین سلب نماید!» در حالی که تمام دعوای ما بر سر این است که چه کسی میتواند از منظر آیات و روایات معتبر، ثابت کند که ذیقعده و دههی اول ذیحجه، «بهترین فرصتهای تهذیب نفس و نزدیکی بنده به پروردگار» است. وقتی همین ادعا برای ماه مبارک رمضان مطرح میشود، به راحتی و فقط با استناد به خطبهی شعبانیهی استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میتوانیم اثبات کنیم که «ماه مبارک رمضان، بهترین فرصت برای تهذیب نفس و نزدیک شدن به رضای حضرت پروردگار متعال است» اما در مورد ذیقعده و دههی اول ذیحجه، به صورت یک مجموعهی چهل روزه، نمیتوان چنین چیزی را اثبات نمود. البته دههی اول ذیحجه که مشهور به «ایام معلومات» و «دههی فجر» است، ارزش خاصی دارد، ولی ارزش ده روز، ربطی به ارزش سی روز قبلش ندارد. در پایان، متذکر میشویم که منهاجی، باید سراسر عمرش در مراقبت و محافظت از خود باشد تا بتواند به بالاترین درجات رضای حق تعالی که تجلیاش را با نام «فردوس» به ما معرفی کردهاند، برسد. خدایا ما را در رسیدن به فردوس اعلی، یاری بفرما بحرمه محمد و آل محمد (علیهم صلواتک اجمعین) حاج فردوسی برچسب ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ 24 مهر 1396 ] [ 20:27 ] [ مرجان یاد ] سلام ۱. در عصر کنونی، «ولیجه» چه کسانی هستند؟ ۲. آیا منهاج فردوسیان و شخص شما ـ که ادعای ارشاد مشتاقان کمال و سعادت را دارید ـ از مصادیق ولیجه نیستید؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باسمه تعالی سلام علیکم برای رسیدن به جواب درست، باید کلمهی «ولیجه» را به درستی و به دور از جانبداری، در بیان قرآن و روایات، بررسی کنیم. این کلمه، فقط یک بار در قرآن کریم آمده است، آنجا که میفرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَکُواْ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَ لاَ رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَهً وَ اللّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (سورهی توبه، آیهی ۱۶) ترجمه: آیا پنداشتهاید که به خود واگذار مىشوید و خداوند کسانى را که از میان شما جهاد کرده و غیر از خدا و فرستادهی او و مؤمنان، ولیجه نگرفتهاند معلوم نمىدارد؟! و خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است. ولی در روایات معتبر و ادعیه، به صورت متعدد آمده است، از آن جمله: در نامهی امیر المؤمنین (علیهالسلام) به یکی از کارگزارانشان در گناهانی که موجب شده به جهاد با برخی اقوام بپردازند، آمده است: «وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ أَمَاتُوا الْحَقَّ وَ أَظْهَرُوا فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ وَ اتَّخَذُوا الْفَاسِقِینَ وَلِیجَهً مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ» (وقعه صفین، نصر بن مزاحم، صفحهی ۱۰۴) ترجمه: و حدود را تعطیل کردند و حق را میراندند و فساد را در زمین ظاهر کردند و فاسقین را به جای مؤمنان، ولیجه گرفتند. در روایتی از کمیل بن زیاد آمده است: خَرَجَ إِلَیَّ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیهالسلام) فَأَخَذَ بِیَدِی وَ أَخْرَجَنِی إِلَى الْجَبَّانِ وَ جَلَسَ وَ جَلَسْتُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَیَّ فَقَالَ: … وَ إِنَّ هَاهُنَا ـ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ ـ لَعِلْماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَهً بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ یَسْتَعْمِلُ آلَه الدِّینِ فِی الدُّنْیَا وَ یَسْتَظْهِرُ بِحُجَجِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ بِنِعَمِهِ عَلَى عِبَادِهِ لِیَتَّخِذَهُ الضُّعَفَاءُ وَلِیجَهً مِنْ دُونِ وَلِیِّ الْحَقِّ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَهِ الْعِلْمِ» (خصال، شیخ صدوق، جلد ۱، صفحهی ۱۸۷، الناس ثلاثه) ترجمه: کمیل میگوید: امیر المؤمنین (علیهالسلام) دستم را گرفتند و به صحرا بردند و در حالی که به سینهی مبارکشان اشاره میکردند، فرمودند: اینجا مجموعهای از علم است که کاش کسی را مییافتم که بتواند آن را حمل کند، البته کسی را یافتم که زیرک بود ولی قابل اعتماد نبود، وسیلهی دین را در دنیا استفاده میکرد و حجتهای خدا را بر خلقش و نعمتهای او را بر بندگانش آشکار میساخت تا ضعیفان، او را ـ و نه ولی حق را ـ ولیجه بگیرند، یا حاملان علم را مطیع خود سازد. ابیصباح کنانی میگوید امام باقر (علیهالسلام) به من فرمودند: «یا أبا الصباح إیاکم و الولائج فإن کل ولیجه دوننا فهی طاغوت» (تفسیر عیاشی، ابوبکر عیاشی، جلد ۲، صفحهی ۸۳، سورهی توبه، آیهی ۱۹). ترجمه: ای ابوالصباح، بپرهیز از ولیجهها، پس همانا هر ولیجهای غیر از ما، طاغوت است. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیهالسلام):« لَا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیجَهً فَلَا تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ فَإِنَّ کُلَّ سَبَبٍ وَ نَسَبٍ وَ قَرَابَهٍ وَ وَلِیجَهٍ وَ بِدْعَهٍ وَ شُبْهَهٍ مُنْقَطِعٌ إِلَّا مَا أَثْبَتَهُ الْقُرْآنُ». (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۵۹، باب البدع و الرأی و المقاییس) ترجمه: جز خدا، ولیجه نگیرید که مؤمن نخواهید بود، پس هر سبب و نسب و خویشی و ولیجه و بدعت و شباهتی، منقطع میشود مگر آنچه قرآن ثابت کرده است. در زیارت مختصر ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَلَّى آخِرَهُمْ کَمَا تَوَلَّیْتُ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَهٍ دُونَهُمْ». (کتاب المزار، شیخ مفید، صفحهی ۱۸۶، باب مختصر زیارتهم). ترجمه: خدایا من آخریشان را دوست دارم همچنان که اولیشان را دوست دارم و بیزاری میجویم از هر ولیجهای غیر از ایشان. امام صادق (علیهالسلام) در دعایی که بعد از نماز عید غدیر خوانده میشود، فرمودند بگو: «فَأَشْهَدُ یَا إِلَهِی أَنَّهُ الْإِمَامُ الْهَادِی الْمُرْشِدُ الرَّشِیدُ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِی ذَکَرْتَهُ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ- وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ لَا أُشْرِکُ مَعَهُ إِمَاماً وَ لَا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِیجَهً» (تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، جلد ۳، صفحهی ۱۴۵، باب صلاه الغدیر). ترجمه: پس شهادت میدهم ای خدایم که امام هدایتکنندهی رشددهنده و رشدیافته، علی امیر مؤمنان است که او را در کتابت یاد کردی و گفتی: و همانا او در امالکتاب [= لوح محفوظ] نزد ما بلندمرتبه و با حکمت است. شریکی با او در امامت قرار نمیدهم و جز او، ولیجهای نمیگیرم. در زیارت امام رضا (علیهالسلام) آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِحُبِّهِمْ وَ بِوَلَایَتِهِمْ أَتَوَلَّى آخِرَهُمْ بِمَا تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَهُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَهٍ دُونَهُمْ» (من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد ۲، صفحهی ۶۰۵، باب زیاره قبر الرضا أبی الحسن علی بن موسى علیه السلام بطوس). ترجمه: خدایا به تو تقرب میجویم با محبت به ایشان و ولایتشان، دوست دارم آخری ایشان را به همان [ملاکی] که دوست دارم اولی ایشان را و از هر ولیجهای جز ایشان، بیزاری میجویم. در زیارت جامعه آمده است: «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّیَاطِینِ … وَ مِنْ کُلِّ وَلِیجَهٍ دُونَکُمْ وَ کُلِّ مُطَاعٍ سِوَاکُمْ» (من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد ۲، صفحهی ۶۱۵، زیاره جامعه لجمیع الأئمه) ترجمه: بیزاری میجویم به سوی خدای عز و جل از دشمنان شما و از جبت و طاغوت و شیطان … و از هر ولیجهای جز شما و از هر اطاعتشدهای غیر از شما. تأکید روایات و ادعیهی فوق، نفی هر گونه ولیجهای غیر از خدا و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) است. اما ولیجه در لغت، چنین معنی شده است: «کلّ ما یتّخذه الإنسان معتمداً علیه و لیس من أهله، أو خاصّه الرجل و بطانته؛ و المراد المعتمد علیه فی أمر الدنیا و الدین، أو فی أمر الدین و تقریر الشریعه، و أمّا اعتماد المؤمنین بعضهم على بعض و الاعتماد على الأئمّه الطاهرین علیهم السلام فیرجع إلى الاعتماد على اللَّه سبحانه. (با استفاده از: الصحاح، جلد ۱، صفحهی ۳۴۸ و المفردات، راغب اصفهانی، صفحهی ۸۸۳ ذیل کلمهی «ولج») ترجمه: هر چیزی که انسان بر آن اعتماد میکند و از خانوادهاش نباشد، و مراد، اعتماد در امر دنیا و دین یا امر دین و تقریر شریعت است، اما اعتماد مؤمنین بر یکدیگر و اعتماد بر امامان معصوم (علیهمالسلام) بر میگردد به اعتماد به خدای سبحان. و در روایتی، مصداق ولیجه را چنین بیان کردهاند: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّخَعِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی سُفْیَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ الضُّبَعِیُّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ أَسْأَلُهُ عَنِ الْوَلِیجَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَهً قُلْتُ فِی نَفْسِی لَا فِی الْکِتَابِ مَنْ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ هَاهُنَا فَرَجَعَ الْجَوَابُ «الْوَلِیجَهُ الَّذِی یُقَامُ دُونَ وَلِیِّ الْأَمْرِ وَ حَدَّثَتْکَ نَفْسُکَ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ هُمْ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَهُمُ الْأَئِمَّهُ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ عَلَى اللَّهِ فَیُجِیزُ أَمَانَهُمْ» (کافی، محدث کلینی، جلد ۱، صفحهی ۵۰۸، باب مولد أبی محمد الحسن بن علی). ترجمه: راوی میگوید: برای امام عسکری (علیهالسلام) نامه نوشتم و از معنی ولیجه در آیهی قرآن پرسیدم و با خودم گفتم ولی در نامه ننوشتم که منظور از مؤمنین در این آیه، چه کسانی هستند؟ پس جواب دادند: ولیجه، کسى است غیر از سرپرست امر [امـام امت] کـه بـه جـاى او مـنـصـوب مىشود. و با خودت گفتی که منظور از مؤمنین در این آیه چه کسانی هستند؟ ایشان، امامانی بر حق هستند که از خدا براى مردم امان مىگیرند و خدا هم امان آنها را اجـازه مـىکـنـد. جمعبندی و نتیجهگیری: ۱. لغت عرب میگوید: ولیجه به معنی کسی است که بر او در امر دنیا و دین اعتماد میشود. ۲. روایت معتبر میفرماید: قطعاً یکی از مصادیق بازر ولیجه، ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) هستند. ۳. آیه و روایت و دعا، ولیجههایی غیر از خدا و رسول و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) را نفی کرده است. ۴. ولیجه، به خوب و بد تقسیم میشود. ۵. ولیجهی بد، هر کسی است که خود را در معرض اعتماد عمومی قرار دهد ولی دعوت به منهاج فردوسیان (یعنی راه روشن شیعهی اثنیعشری بر طبق قرآن و سنت و عترت) نکند. ۶. مراجع معظم تقلید و روحانیت محترم شیعه که هزار و چند صد سال است واسطهی رساندن پیام استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمهی هدا (علیهمالسلام) به مردم هستند، ولیجهی خوب میباشند. موفق باشید حاج فردوسی برچسب ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ 24 مهر 1396 ] [ 20:27 ] [ مرجان یاد ] سلام شما فرمودید که «مشوّقات» یکی از روشهای استجماع قوانین است؛ حال که چنین است، چرا از قاعدهی زیر، قانونی استخراج نشده است؟ قاعده: اگر کسی هر شب قبل از خواب، سورهی واقعه بخواند، خداوند را در حالی ملاقات میکند که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشد. البته قواعد دیگری از این دست نیز وجود دارند که با وجود اینکه تصریح دارند به پاداش یک عمل، اما در قوانین، جایی ندارند. مشکلی که پیش میآید این است که اگر یک منهاجی آن عمل را انجام دهد در حالی که در قوانین نیست، متهم به ابداع در دین میشود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باسمه تعالی سلام علیکم بنای اولیه بر این است که هر چه در قواعد نظری تکمیلی آمده، در قوانین عملی نیز به صورت قانون بیاید؛ ولی این احتمال وجود دارد که در موارد بسیار نادر، بر اثر سهو، چنین اتفاقی نیافتاده باشد. پس هر گاه با چنین مطلبی مواجه شدید که قاعدهای در قواعد تکمیلی آمده بود ولی قانونش در قوانین عملی نیامده بود، فقط دو احتمال بدهید؛ احتمال اول: این که قانونش آمده ولی شما نتوانستهاید آن قانون را پیدا کنید. در این صورت، با دقت بیشتر، جستجو کنید و از یافتن آن، ناامید مباشید. احتمال دوم: این که بر اثر سهو ما، قانون مناسب با آن قاعده، در قوانین عملی نیامده است. در این صورت، قاعده را همراه با شمارهاش به دفتر مرکزی منهاج فردوسیان گزارش کنید تا در نسخههای بعدی، ملاحظه شده و این نقیصه، برطرف گردد. موفق باشید حاج فردوسی برچسب ها: حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء, [ 23 مهر 1396 ] [ 20:26 ] [ مرجان یاد ] | |